ماشاالله من مردهستم ... يه زن و مردي يه روزي ميخواستن برن به يه دهي! سر راهشون يه نهر اب بود اب نهر زياد بود و نميتونستن راحت رد شن زنه به شوهرش گفت:منو كول كن تا از اب رد شيم. مرده كه خيلي راحت طلب بود بهونه آورد و زير بار نرفت! زنش گفت:آخه تو مردي؟من بايد اين كارو قبول كنم؟ اما مرده زير بار نرفت كه بالاخره زنه مردرو كول كرد! اما وسط راه خسته شدو گفت :تو چه قدر سنگيني؟ مرده گفت:مثل اينكه ماشاالله من مرد هستم!!!
نظرات شما عزیزان:
|